یادداشت ۲

ساخت وبلاگ

فمینیسمِ اسلامیِ تمیز
یکی از دوستانم در گروه پیام گذاشت:
دوستان سلام و.... و یک سوالی داشتم.
برای بهبود و دلنشین کردن رابطه همسریتون (منظور داشتن زمان دو نفره چه کمی چه کیفی) چه راهکارهایی تو زندگیتون اجرایی کردید ؟؟
مثلا اختصاص دادن زمان چایی بعد از خواب بچه ها در آخر شب ، سپردن بچه ها یه یک امین مثل مادربزرگ و قدم زدن دو نفره و ....
البته با درنظر گرفتن اینکه معمولا آقایون دیر از محل کار میان منزل و زود خوابشون می‌بره.

لطفاً راهکارهاتون رو بفرمایید.
من نوشتم: سوال قشنگیه...
بعد یکی دو تا از دوستان نظراتشون رو گفتند و من با اینکه بنا نداشتم وارد بحث بشم، اما یه جوری شد که دیگه نشد ساکت بمونم :) 
نوشتم:
"من سعی می‌کنم آخر شب قبل از خواب با همسرم حرف بزنم ولی واقعا گاهی حس می‌کنم اصلا همراهی نمی‌کنه.
جامعه و فرهنگ ما، به شدت نقش مردان رو در عرصه های خانواده و فرهنگ تضعیف کرده و فقط توقع درآمدزایی ازشون داره.
اذیت کننده‌است!"
گفتند: منظورت از همراهی نکردن چیه؟
گفتم:
همراهی نکردن یعنی همین که خودت گفتی. همسرت ساعت ۱۱ تلویزیون روشن می‌کنه در حالی که نقش پدرانه و مسئولیتش بهش میگه باید کمک کنی بچه ها رو بخوابونی، نه اینکه مانع بشی بر سر این کار.
همراهی نکردن یعنی گوشی موبایل تا آخرین لحظه جلوی چشم همسر.
همراهی نکردن یعنی تلاش نکردن برای خلق گفتگو
تلاش نکردن برای درکِ احساس و نگرانی‌های همسر و رفع اون‌ها.
همراهی نکردن یعنی خوابوندن بچه‌ها همیشه با مادر باشه، فرستادنشون به مدرسه هم همینطور.
خستگی برای مادر بی‌معنا باشه. مریضی‌ش بی‌معنا باشه. امور شخصی‌ش بی‌معنا باشه و کارای شخصی‌ رو همیشه مجبور باشه تحت فشار و تنش انجام بده.
بعد که داغِ دل‌ها تازه شد، گفتند خب چرا مردها اینطوری اند؟
گفتم:
سوال خوبی بود.
چون اونقدری که ما به این مسائل فکر می‌کنیم و دغدغه داریم (و سوال فلانی جان برامون جذابه و حولش بحث شکل می‌گیره توی گروه) برای مردها این مسائل مهم نیست
اونقدری که ما سعی می‌کنیم دوره و کلاس و استاد ببینیم برای آموزش، مردها نه... مادرزادی همه چیز رو بلدند.
حالا یه بار دیگه بخون: جامعه و فرهنگ ما، به شدت نقش مردان رو در عرصه های خانواده و فرهنگ تضعیف کرده و فقط توقع درآمدزایی ازشون داره.
یکی از دوستان گفت: خب مردها مُلک زندگی هستن. زنها ملکوت زندگی. این طبیعیه.
اون یکی گفت: ملک بودن چه ربطی داره به یکسره گوشی به دست بودن. مثلا میخوان اوضاع مملکت از دستشون در نره؟
همون دوستمون جواب داد: چون مرد خلقت و ذاتش بر نسیان و فراموشی هست و هدف اصلی خلقتش و کار اصلیش تو این دنیاست و خیلی راحت غبار میشینه روی فطرتش. ولی زن بر عکسه. زن به خاطر خلقت و سرشتش معنوی‌تره و بیشتر به این چیزها و مسایل غیر مادی اهمیت میده مگر زنی که بواسطه‌ی سر کار رفتن در محیط‌های نامناسب و بروزات نابجاش شده باشه یه پارچه آقا!
به همین خاطر داستان می‌ره تو فاز اون نقش زیر پوستی زن. مردها راحت تر از زنها گرفتار تلویزیون و گوشی و لهویات میشن. زن با اون نقش زیر پوستیش میشه ملکوت یه زندگی. فقط اسلامه که زن رو اینقدر عظیم و بزرگ و با کرامت می‌دونه.
من نوشتم: فلانی جان، اگر این حرفا رو بپذیریم با عدل خدا جور در نمیاد.
لهو و لعب و نسیان و ... برای هر دو جنس هست اما ظهور و بروزش متفاوته.
حتی من فکر کردم دیدم اگر غالبا احساساتِ غالبِ یک زن، تمایل به حفظ وضعیت موجود و ترس از دست دادنش و بروز نگرانی هست، احساسات غالب مردها، روحیه تهاجمی و غم مبدل به خشم یا انزوا و درون‌ریزی احساسات هست...
پس این زوال عقل در اثر احساسات برای هر دو جنس هست.
خدا عادل هست :)
دوستم جواب داد: من نگفتم که فقط برای مرده این چیزها اما زن ها خیلی راحت تر از این چیزها میگذرن و بیشتر دنبال معنویت هستن. هم اینو به ظاهر داریم می‌بینیم و هم کلی روایت و آیه در تفسیر این داستان هست که( زنه که یا کمک می‌کنه مرد غبار گرفته بشه یا برعکس)
زنی که خودسازی نکنه یا این بزرگی خودش رو در اثرگذاری نفهمه و باور نکنه، از یه مرد هم خطرناک تر و وحشتناک تر میشه در گناه و ...
من نوشتم: فلانی جان خودسازی برای هر دو زن و مرد واجبه.
دقت کن طوری مطرح نکنی انگار خودسازی برای یکی از دیگری واجب‌تره.
الحمدلله اسلام زن رو عزیز کرده اما بحثِ ما اینه که همه‌ی بارِ  زندگی و مصائب مادی و معنوی‌ش روی دوش زن نیست. بلکه به تعادل و عدالت تقسیم وظایف شده.
قرار نیست زن برای تلاش نکردن آقا برای آموزش دیدن و تلاش نکردن برای جدی گرفتن نقش همسری و پدری، هزینه روانی و جسمی بده!
اتفاقا مرد قوّام خانواده‌ است.
اتفاقا روایت داریم وظیفه تربیت فرزندان با پدر هست.
اتفاقا زن ریحانه و گل خوشبو هست و نه کارگزارِ انواع و اقسامِ وظیفه‌های خانه و خانواده که در حیطه مرد هست.
و ضمنا این حرفت خیلی نگران کننده است. اینکه به مردها حق بدیم برای اشتباهاتشون.
خطرناکه که توجیه کنیم رفتارهای غلط‌شون رو.
بی‌مسئولیتی و رفیق بازی و سیگار و قلیون کشیدن و سفرهای غیرضروری و... رو با انواع توجیهات توجیه کنیم. اینا برای فرهنگِ عمومیِ ما خطرناکه...
الان جامعه طوری شده که مردها در جمع خودشون انواع حرفای زشت رو می‌زنند و انتظار دارند که فرزندان و همسرشون از اون فضا متاثر نشن. واقعا منطقی نیست!
گفته شده یارانِ امام زمان حرف زشت نمی‌زنند. واقعا ما داریم به کجا میریم!؟ بعضا دیدم که حتی آقایون در توجیه زشت‌گویی خودشون مثال می‌زنند از فلان شهید که ایشون هم حرف زشت می‌زدند. داریم به کجا میریم؟

در جوابم همون دوستم گفت:
اصلا نه تنها روایت بلکه آیه ی قرآن هم داریم که تربیت بچه با زن نیست. اما یه ویژگی در قرآن برای  زن اومده:
حافظات للغیب که این خیلی مهمه. یکی از معنی هاش میشه اینکه زن با کمک از ملائکه تموم نبود‌ن‌ها و کاستی‌های شوهرش رو جبران می‌کنه و می‌پوشونه. می‌دونم در جوابم میگی نمیشه که همه چیز گردن زن بیفته مرد هر کاری خواست بکنه. اما ما یه الگوی تمام و کمال داریم اونم حضرت زهراست که همه ی این کارها رو می‌کرده.
آرمانی هم حرف نمی‌زنم چون این حرف دیگه حداقلش برا ما که طلبه ایم درست نیست بگیم که اون حضرت زهرا بوده و ما کجا و اون کجا و یا شرایط فرق کرده و شوهرش امام علی بوده و ...
اگه شوهرای ما به اندازه ی امام علی نبودن و یسره در جنگ بودن و ما اونقدر از نبود شوهرمون در عذاب بودیم قطعا سال اول زندگی می‌رفت رو هوا یا افسردگی می‌گرفتیم. من نگفتم خودسازی برا زنه فقط. گفتم چون نقش زیرپوستی زن خیلی مهمه خودسازی‌ش خیلی مهمتره.
مغز کلام اینکه زن راحت می‌تونه مرد رو بگیره کف دستش
اما این کف دست گرفتنه مقدمات داره...
اون یکی دوستم هم گفت:
اینکه مسئولیت‌ها به عدالت تقسیم شده رو درست میگی. ولی قبول داری زن فرق داره؟
اگه زن(مادر) تو خانواده شاد نباشه ، بقیه هم بی حال میشن و کمتر مردی میتونه فضا رو برگردونه.
البته میتونن اگه بخوان. ولی زن محوره، نه به این معنی که همه‌ی کارها روی دوش اون باشه.
یعنی زن، محور حالِ خوب همه‌ست. یعنی میتونه مدیریت کنه.
یعنی میتونه با ظرافت های زنانگیش(سیاست های زنانه) همه رو به صف کنه و همه گوش بدن به حرفش، طوری که اصلا متوجه امر و نهی ای نشوند(طرف مقابل)
ولی فکر کنم ما دنبال چجوری استفاده کردن از این قابلیت ها هستیم...
حق دادن به مردها در مورد اشتباهاتشون، اشتباهه. ولی دوستمون میگه اونا بیشتر لیز میخورن و همسر اومده کنارشون تا ترمز باشه.
من جواب دادم: بله قبول دارم که زن محور حالِ خوب خونه‌ است. چون زن ریحانه‌است. اما الان بحث من در مورد این قسمت هست: لیست بقهرمانه!
اینکه زن حالِ خوب در خانه بدمه منوط به این هست که جسما بدنش بکشه. اعصابش بکشه.
بی‌مهری‌ها و بی‌توجهی‌های آقایون توی خانه باعث میشه زن نتونه...
شما میگید زن در هر شرایطی میتونه اگر اگر اگر به منبع لایزال الهی وصل باشه.
اگر الگوش حضرت زهرا باشه.
من میگم مرد هم میتونه اگر اگر اگر به منبع لایزال وصل باشه. اگر الگوش امیرالمومنین باشه.
حالا که نه این هست و نه اون و ما داریم به سختی تلاش می‌کنیم که شبیه حضرات معصومین عمل کنیم، میشه از آسمونا بیاییم زمین و کف میدونی حرف بزنیم؟؟؟؟ :)
اگه میگی زن می‌تونه مرد رو تو مشتش بگیره، مرد هم متقابلا می‌تونه همین کار رو بکنه دوست جان.
فقط ابزارهای این دو جنس با هم فرق داره!!!
شما میگید چون نقش زیر پوستی زن مهم‌تره؛ خودسازی‌ش مهم‌تره. منم میگم چون نقش اجتماعی و جامعه سازی مرد خیلی مهمه؛ خودسازی‌ش به طریق اولی خیلی مهمه اگر نگیم مهمتره.
این ترمز بودن زن برای مرد و مرد برای زن در پرتگاه‌ها و لغزشگاه‌ها برابر هست برای هر دو، به استناد آیه‌ی هن لباس لکم و انتم لباس لهن...
دوستم از حضرت زهرا مثال میزد و می‌گفت: حضرت زهرا الگو برا همین ماها تو همین کف و روی زمین هست و این زنه که با قدرتش می‌تونه مرد رو مجاب کنه که باید به اون منبع لایزال وصل بشه.
اما من معتقدم: همونقدر که حضرت زهرا، الگوی زنان هست، همونقدر الگوی مردان هم هست. امام زمان می‌فرمایند در دختر رسول خدا برای من الگوی نیکویی است.
و در نهایت کی گفته مرد نیاز به اجبار یا اراده زن داره برای وصل شدن به خدا!!! زن باید مرد رو مجاب کنه؟ مرد اگر نخواد یعنی نمی‌خواد!!! لا اکراه فی الدین!
گفت: زن مرد رو به اینجا می‌رسونه که به این حد از خودسازی برسه. حالا این زن یا مادرشه یا همسرشه یا خاله یا عمه. مثلا امام خمینی رو عمه‌ش امام کرد.
من گفتم: دقت کن: نقل شده که اگر امیرالمومنین نبود، کفو برای حضرت زهرا پیدا نمی‌شد.
پس حضرت زهرا حضرت امیر رو تربیت نکردند...
این نکته عمیق است! باشد که قدر بدانید! :))) در مورد امام خمینی، که عمه‌ی ایشون، همسرشون نبوده که!!!! (بگذریم که عمه‌ی ایشون که علت تامه نبودند در تربیت ایشون!) بانیِ تربیتش بوده. بله! مادر برای فرزند این رابطه رو داره. به همسری نمیشه اینطور مطلق تعمیم داد و الان بحث ما در مورد رابطه همسری هست...
و ضمنا ملازمه بین خودسازی مرد و خواستنِ زن وجود نداره. نمونه فراوانش رو داریم برعکس بوده. مثلا شیخ جعفر کاشف الغطا!
در نهایت من گفتم برگردید به اول حرفم:
جامعه و فرهنگ ما، به شدت نقش مردان رو در عرصه های خانواده و فرهنگ تضعیف کرده.
با این ادبیات و صحبت‌های شما هم همین اتفاق تضعیف شدن ادامه پیدا میکنه. ببخشید اینطوری میگم ولی خودِ مردها هم باید شعور داشته باشند. گاهی نمی‌خوان!!! نمی‌خوان :))))
برگردیم به موضوع اول بحث: گاهی هی به همسر میگی نیازها و نگرانی‌های خودت رو، باهاش حرف میزنی و ... اما واقعا انگار نه انگار :)
این نخواستنِ مرد رو چیکار می‌خوای بکنی؟ :)
و آخرش هم صاف و پوست‌کنده گفتم: از یه لحاظ‌هایی به نظر من این یه نسخه از فمینیسم اسلامیِ تمیز هست.
امیدوارم اشتباه کنم...

۳ تا + امشب...
ما را در سایت ۳ تا + امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmeplus0 بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 5 بهمن 1401 ساعت: 19:27